زبان مشروطهخواهی با نیروی یكسانكننده و هیجانساز خود، ائتلافی از گروههای متفاوت پدید آورد و گروههایی با دنیای زندگی و افق فکری متفاوت را به كنش معطوف به اصلاح در قواعد نظم سلطانی وادار کرد؛ اما بهتدریج نیروهای آن تقلیل یافت. تقلیل نیروها ناشی از ابهام و سیالیت واژهها بود که اتاق بصری در سخن مشروطه را با اختلال روبرو ساخت. در پرتو اشكال زندگی و منطقهای متفاوت، فهمها و سازماندهیهای مفهومی و بیانهای ناهمگون در مورد سیاست پدیدار شد؛ نیز اندیشه سیاسی آشفته آشکار و تعارضات در حوزه عمل جلوهگر شد و بهتدریج استبداد رضاخانی میداندار گردید.