دولت مدرن نهادی است که حاکمیت آن به تمامی واحدهای عرصه بینالملل گسترش یافته و جوامع مختلف را ناگزیر از پذیرش خود نموده است. این نوشتار با دغدغه پاسخگویی به نیازهای اجتماعی سیاسی دولت دینی و با رویکردی تحلیلی و روششناسانه که برآمده از درآمیختن سطوح مختلف تحلیل در رشتههای علمی جامعهشناسی و سیاست و حقوق و روابط بینالملل است، تلاش دارد از مباحث فلسفی دولت فراتر رود و شکلگیری و تحول این نهاد را در فرایند پاسخگویی به نیازها و پیچیدگیهای مدیریتی جامعه مدرن بازشناسد، جامعهای که همراه با دگرگونیهای علمی، صنعتی و نظامی، دست به گریبان تحولات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بوده است. همچنین میکوشد نگاه اندیشمندانی را که در مقوله دولت در اسلام قلم میزنند، معطوف به بررسی مجدد موضوعشناسی این نهاد نماید.
.