پاسخهای متعددی برای مسئله ذهن و بدن مطرح شده است که هر کدام مورد نقادیهای جدی قرار گرفتهاند. در این میان، نوخاستهگرایان کوشیدهاند موضعی میانی را مطرح کنند که هم از اشکالات دوگانهانگاری دکارتی به دور باشد و هم نقدهای اساسی علیه مادیانگاری بهویژه در مورد ویژگی آگاهی بر آن کارگر نیفتند. در این کتاب، نخست کاربردهای مختلف مفهوم نوخاستگی و سپس کاربرد آن در مسئله ذهن و بدن بررسی میگردد. نوخاستهگرایان برخی از حالات ذهنی را به حالات عصبی مغز وابسته و در عین حال تحویلناپذیر به آنها میدانند. در این کتاب، اَشکال مختلف این گونه وابستگی بررسی شده و سرانجام نوخاستهگرایی علّی به عنوان نسخهای قابل دفاع پذیرفته میشود. در ادامه پس از ارزیابی تلقیهای مختلف از نوخاستهگرایی جوهری، برخی موضوعات مانند نسبت نوخاستهگرایی با نظریه حدوث جسمانی نفس و پیامدهای آن برای حیات پس از مرگ نیز بررسی شدهاند.