در هر نوع بحث از اخلاق مدیریت دو پرسش اساسی وجود دارد: نخست اینکه آیا چارچوب اخلاقی یگانه و پایداری برای هدایت تصمیمهای مدیریتی وجود دارد تا مدیران با مراجعه به آن بتوانند روش صحیح را از ناصحیح تشخیص دهند؟ دوم اینکه در موارد خاص و جزئی که تصمیمهای مدیران و کارکنان با چالشهای اخلاقی مواجه است، آیا چارچوب معقولی برای تصمیمگیری صحیح اخلاقی وجود دارد تا هر تصمیم مدیریتی را با آن بتوان تطبیق داد؟ تفاوت این دو پرسش در این نکته است که پرسش نخست موضوعمحور است و ماهیتی هنجاری دارد و پرسش دوم مسئلهمحور است و ماهیتی کاربردی دارد. این کتاب به هر دو پرسش پرداخته است.