نهجالبلاغه حاصل اندیشهورزی و تأمّلات انسانی است كه بیش از هر چیز به انسان و فرجام كار او میاندیشد؛ لذا صورت و معنا در آن چنان به هم پیوند خوردهاند كه گوینده آن از هر دو عنصر تشكیلدهندۀ متن برای قصد و هدفی كه از القای كلام دارد، بهرهها برده است. گوینده این سخنان بهخوبی آگاه بوده است كه معنا اگر صورت زیبا نپوشد، ماندگار نخواهد شد و صورت زیبا هم بدون داشتن معنا و لایههای معنایی، چند صباحی جلوهگری خواهد كرد. لذا بررسی و تحلیل آفرینش هنری بهویژه تصویر هنری نقطه كانونی این پژوهش میباشد، با این پیشفرض مهم كه نهجالبلاغه دارای ویژگی كامل یك متن ادبی است و از سازوكارهای آفرینش یك متن بهخوبی بهره برده است. فرض بنیادین آن است كه این اثر بیش از هر چیز، یك متن است و بررسی و واكاوی عناصر متنیت یك متن مهمترین دغدغه این پژوهش است.