از منظرهای گوناگونی (جامعهشناختی، سیاستگذارانه، اقتصادی، مدیریتی و ...) میتوان به تأمل در کارآمدی پرداخت. یکی از منظرهای مهم و در عین حال مغفول و ناگشوده فلسفه سیاسی است که بدان میتوان کارآمدی را مورد مداقه نظری و مفهومی قرار داد. فلسفه سیاسی از یک طرف در رویارویی با مفاهیم از جمله مفهوم کارآمدی دولت، دست به ژرفکاوی میزند و از طرف دیگر به دلیل التفات ویژه به بافتارهای سیاسی و اجتماعی، انضمامیاندیش است. همین دو ملاحظه باعث میشود فلسفه سیاسی در اندیشیدن به کارآمدی دولت اولاً از نگرههای جامعهشناختی و نگاههای سیاستی-مدیریتی به کارآمدی عبور کند و به نحوی عمیقتر به آن بیندیشد، ثانیاً خوانشی انضمامی از کارآمدی دولت ارائه کند و چه بسا در جهت ارتقای آن به طرح راهکارهایی بپردازد.
نوشتار حاضر ظرفیتسنجیِ فلسفه سیاسی اسلامی در مواجهه با ملاحظات پیشگفته است.